سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوردن از سرِ سیری، خواب بی شب زنده داری، خنده بی [مایه] شگفتی، ناله و مویه بلند به هنگام مصیبت، و بانگ نای در نعمت و شادمانی، نزد خدا سخت ناپسند است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
آسیه و مهرو
 
گلی د ر آب

             

     گلی بر آب
اگر در خواب، یا بیدار
و گر بیدار، یا در خواب
گلی بر آب و... ما همراه گل، با آب
بسوی این دژ، این نزدیک‌ترین ساحل
بسوی پل
روان بر آب
و بوی گل
و آب اما... چه آب از آب‌ها؟
و اما آب... 

                           اخوان ثالث
                                      


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 88/2/23:: 3:14 عصر     |     () نظر
 
جدیث پهلوی شکسته

 

حدیث پهلوى شکسته و میخ در از جنس کدام ناگفته است
که جگر عاشقانت را مى سوزاند و آتش آن را شعله ور مى سازد

کلمات کلیدی: فاطمه ع

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 88/2/18:: 5:58 عصر     |     () نظر
 
پروازی دگر آموز ؟؟؟

پروازی دگر آموز

پرواز کن پرواز

بر فراز آسمان دلم پرواز کن

اوج در انتظار توست ؟؟؟

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 88/2/9:: 12:54 صبح     |     () نظر
 
مهرو هم اومد خوش آمد ؟

 بامهرو  همکار شدیم؟ اینجوری بهتره ؟

 بزرگان فرمودن:ید الله مع الجماعه .

هردومون شاد یم  و یه جشن درست حسا بی  می گیریم.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 88/2/6:: 10:0 صبح     |     () نظر
 
قلب شکسته ؟؟؟

 قلبها گرامی تر از آنند که بشکنند  ؟؟؟

مواظب باش با قلب ها بازی نکنی !!!

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 88/2/3:: 1:46 عصر     |     () نظر
 
نوروز؟؟

بهشت...تاریخ ِ آغاز ِ مراسم باشکوه عید نوروز به جمشید شاه بازمی گردد. او که در زمان سلطنت در آبادانی ِ ایران و آسایش خاطر ِ مردم از هجوم بیگانگان ، نقش بسیاری داشت. روزی سفر یا در واقع معراجی با تخت زرینش به آسمان ( بسوی خورشید ) داشت ، پس از بازگشت دین را تجدید و آن روز را (( نوروز)) نامید.
این گاهنبار ( جشن ) ( که از آن در گاتهای زرتشت نامی برده نشده و تنها در یکی از یشتها بنام فروردین یشت ، ذکر و ستایش این گاه نگاشته شده ) پس از جمشید شاه سال به سال بر اهمیت و فراگیری آن افزوده شد.
در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز بعنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه ( نه فقط زرتشتیان ) اجرا می شده.
با هجوم قوم عرب و نفوذ فرهنگ اسلامی و تطبیق فرهنگ ایران ِ زرتشتی با اسلام ، برداشتهای اسلامی از سنتهای ایرانی از جمله نوروز صورت گرفت. از آنجمله از زبان و قلم اندیشمندان اسلامی رفت که : خداوند حضرت آدم را در اول فروردین آفرید و پیامبر گرامی اسلام ، حضرت علی (ع) را در این روز در دشت غدیرخم به امامت و ولایت معرفی کرد و ...
به این ترتیب نوروز و صدها سنت اصیل ایرانی به مدد فرهنگ تطبیقی و التقاطی ِ خاص ایران به سنتهای اسلامی وارد شد.

و امروزه نیز اگرچه از تشریفات بسیار و تنوعات قومی ِ نوروز کاسته شده اما بنظر می آید جشن مبارک نوروز را دیگر کسی نمی تواند از ایران جدا کند.
اسطوره ها ، رسوم و فلسفه ی آنها :
نیاز به تولدی دوباره ، پاک شدن از آلودگی ها و اشتباهات ِ گذشته و شروع ِ یک زندگی ِ نو در وجود آیین زرتشت و ایران ِ باستان بصورت اعتقاد به یک نقطه عطف خاص یعنی آفرینش متمرکز شده است.
طبیعت پس از گذران ِ دوره ای سرد و بی محصول ، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده می شود. ( در اسلام و همچنین عرفان ِ اسلامی موضوع خلق مدام ، منطبق با این عقاید ایران باستان است ) انسان نیز باید بعنوان یکی از مخلوقین ِ الهی سعی کند همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد.
ماه فروردین را ماه ِ فَروَهَرها یا فَروَشی ها می نامند. و آن عید اموات است. درین ماه بدلیل رستاخیز ( نو شدن ِ موقت دنیا ) پرده ی میان زنده گان و مردگان به کناری رفته و ارواح ِ نیک ِ درگذشتگان به ملاقات ِ زندگان می شتابند. رسم معروف قاشق زنی ، نیز از همین اعتقاد نشات می گیرد. ارواح ِ نیک بصورت افرادی که رویشان پوشیده ست به پشت در خانه های زنده ها آمده و زنده ها نیز به آنان به رسم یادبود و برکت هدیه ای می دهند. و نیز تمیز کردن خانه ها و روشن کردن چراغها و شمعها در زمان تحویل سال برای رضایت خاطر و هدایتِ فرورها ست.
در روز ابتدای فروردین ، که بنام ِ پاک و برکت دهنده ی اهورامزدا( خدای پاک ) مزین شده است ، خورشید وارد برج حَمَل شده و جهان از نو آفریده می شود.
ایرانیا قدیم برای استقبال از سبزی ِ بهاران ، 25 روز مانده به فروردین بر 12 ستون ِ خشتی یا سنگی سبزه می کاشتند. ( 12 ستون ، اشاره به اعتقاد ِ کهن ِ قرار گرفتن ِ جهان بر روی 12 ستون )
ششمین روز ِ فروردین که بنا به نظرات بسیاری محققان و موبدان زرتشتی ، سالروز تولد زرتشت اسپنتمان است ، به نوروز ِ بزرگ معروف است. (( آورده اند که در بامداد ِ آن روز به کوه ِ بوشنج شخص ِ خاموشی که دسته ای از گیاهان ِ خوشبو در دست دارد ساعتی نمایان است ، سپس پنهان می شود و تا سال ِ دیگر در همین هنگام دیگر نمایان نمی گردد.
و نیز :
در این روز مردم به یکدیگر آب می پاشند و دلیل ِ آن همان خود شستن و پاکیزگی ست.
پارسیان در تمامی روزهای فروردین خانه های خود را چراغانی کرده و چوبهای خوشبو می سوزانند و شمع ها را روشن نگاه می دارند.
خوانچه ای پهن می کنند که بر آن هفت چیز که نامشان با حرف ِ سین شروع شده باشد می گذارند ( هفت سین ). مانند :
سبزه : نمودار ِ گلهای زیبا و زینتی ، سرسبزی و خرمی . سیب : میوه ای بهشتی و نماد ِ زایش . سمنو : از جوانه ی گندم ، نمود رویش و برکت . سنجد : بوی برگ و شکوفه ی آن محرک ِ عشق و دلباختگی ست. و ...
آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد ِ نور و روشنایی و شفافیت است. معمولا تخم مرغ نیز بر سر سفره ی هفت سین هست که نماد ِ نطفه و باروری و زایش است. نیز در اساطیر ِ ایران ، جهان ، تخم مرغی شکل است ، آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش نمودگار زمین است. ماهی ِ زنده نیز نماد سرزندگی و شادابی ست.
... و هزاران فلسفه و رسوم متفاوت که در گوشه و کنار ِ ایران عزیزمان پراکنده ست . در بعضی از کشورهای شرق آسیا مانند چین ، هند و پاکستان نیز هر ساله مراسمی شبیه به نوروز انجام می شود.
و اما ، حکایت نوروز نه حکایت ِ چسبیدن ِ متعصبانه به سنتها و نه پان ایرانیست شدن است بلکه فراگیری و عمل به فلسفه ی نو کردن ِ افکار و دلهایمان است و چه چیزی بهتر از آن که تمام اشتباهات گذشته را به خداوند همواره بخشنده بسپاریم و با روحی آزاد و آزاده ( زندگی ) کنیم!

یر گرفته از کهنه درخت


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 88/1/5:: 1:38 صبح     |     () نظر
 
چهارشنبه سوری یا خودسوزی

 

 

چهارشنبه سوری !!!                                یاخودسوزی؟؟؟

جشن سوری و یا آنچه ما امروز آن را چهار شنبه سوری میخوانیم ، جشنی است که مانند بیشتر جشن های ایرانی که به ستاره شناسی بستگی دارند مبدا همه حساب های علمی و تقویمی است . در آن روز در سال ???? پ م زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ کهن را درست و منظم کرده است بر خلاف بعضی از مناسبت ها این مناسبت سر منشا ای کهن و باستانی در تاریخ این آب و خاک دارد، و از اهمیتی به مراتب بالاتر از نوروز بر خوردار است. از این رو شاید از آنچه که بایسته این مناسبت تاریخی بوده کمتر به آن توجه شده! بر ماست که دست کم در مورد بعضی نکات برجسته آن بیشتر از آنچه تا حال میدانسته ایم بدانیم جشن سوری تنها یک جشن ساده نیست ، جشن سوری یک یاد آوری از گوشه ای از تاریخ غرور آور این آب و خاک است امروزه ما مردم ایران هر ساله به شکل های مختلف جشن چهار شنبه سوری را برگزار میکنیم ، در جای های ایران این جشن به صورت های مختلف برگزار میشود که نسبت به آنچه اصل آن بوده تفاوت های بسیاری دارد در شهر های بزرگ به نظر می رسد که رسوم و آداب اصیل جشن سوری رو به فراموشیست و آنچه بدان تبدیل شده یک فستیوال جدید است که هیچ ربطی به اصل جشن سوری ندارد! البته باید یاد آور شد هنوز در شهرستان ها و شهر های کوچک و روستا ها پیوند هایی بین چهار شنبه سوری و خود جشن سوری دیده میشود که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد. تا به حال بر اساس تحقیقات محققین و پژوهشگران هیچ سند تاریخی برای روز دقیق برگزاری جشن سوری در زمان باستان بدست نیامده. آنچه مسلم است این است که ممکن نیست در ایران باستان جشن سوری در یک روز معلوم مثل شب چهار شنبه برگزار میشده ! چرا که تقویم ایران باستان اصلا شماره روز ها به صورت هفته گانه نداشته! یعنی هر روز نام خاص خود را داشته. روز شماری که ما امروزه از آن استفاده میکنیم که بر اساس آن هر ماه به چهار بخش هفت قسمتی که هر بخش یک روز است و در کل به آن هفته میگوییم تقسیم شده ، پس از ورود اعراب به ایران و از روزشمار تازیان برداشت شده پیش از آن ماه های ایرانی به صورت پنج پنج تقسیم میشده که به هر یک پنجه میگفتند. مثل تقسیمی که در مصر باستان بابل رایج بوده. تقویم ایران باستان شامل دوازده ماه سی روزه بوده ( سی روز بی کم و کاست و نه سی و یک روز ) و در سال کبیسه پنج روز با الهام از پنج نام گاتاها به سال اضافه میکردند، این پنج روز را در مجموع پنجه، خمسه، پنجه دزدیه، خمسه مسترقه، گاه، اندرگاه، بهیزک و پنجه وه میگفتندبر این اساس در ایران باستان زمان جشن سوری نمیتوانسته در شب چهارشنبه بوده باشد، چرا که اصلا شنبه و چهار شنبه و آدینه ای برقرار نبوده!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 87/12/28:: 10:30 صبح     |     () نظر
 
آخرین خنده مادر
برای مـــادر من  هیشکسی گریـــــه نکــــردش.........  

         بابام هیــــــــــچی نمیگفـــت  بـــا اون نگـــاه ســــر دش ......

         مادرم بایـــد بدونـــی  بــابـــایــــی بهــــونه کــــرده............

         جـــــــای تـــو تــــوخــــونه ما  یکـــی رو نشونـــه کــرده..........

        جــــای تو شبـــا میفـــته واســـه من قــــصه میــــخونــه........

        میـــدونه دوســـش نـدارم  ولــی بــا زپیشــم میـــمونــه ........

        ولــی من هــنوز نزاشـــتم  تــوی تخــت تـــو بـــخوابـــه ...........

       چــرا اون تــو خـــونه مـــاســت  یــه ســوال بـی جــوابـه .........

        گـــلای یاســ تــو باغــچه  غروبـــا  بــو  نمــیگیـــرن...........

        همشـــــو یـه عــــهدی بستـــن  ســـر خـــاک تــو بمیــرن....

      قــاب عکــس ســـرد وخـالــی  اخــرین خنـــده مـــادر.............

      گــــل ســر یــادگــاری ولــی  بــا گــــلای پـــر  پـــر..............

 

   


کلمات کلیدی: مادر. گریه

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 87/12/26:: 11:1 صبح     |     () نظر
 
نکرار؛تکثیر؛ترمیم.؟

تکرار می کنم ترا در خویش

تکثیر می شوی در من

ترمیم می شود دردهای درونم

                                                         از عریان


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 87/12/26:: 9:39 صبح     |     () نظر
 
گیسوان سبز

باز باد خوش خبر

بهار شکفته می دهد پیام

باز ابر باردار

خیمه می زند به روی بام

باز بر شگون مجلس بهار

بید،می پراکند به رقص صوفیانه اش

گیسوان سبز فام

کسرایی

Image and video hosting by TinyPic


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آسیه و مهرو 87/12/25:: 12:43 صبح     |     () نظر
<      1   2   3      >